خلاصه داستان: وقتی یک کارگر ساختمانی به طور غیرمنتظره ای به نمایش رومئو و ژولیت در یک تئاتر محلی می پیوندد، درام روی صحنه شروع به بازتاب زندگی او می کند.
خلاصه داستان: نیکول و مکس پس از اولین قرار فاجعهبار، عهد میکنند که شمارههای یکدیگر را گم کنند تا زمانی که سگهایشان یک مسابقه عشقی پیدا کنند. نیکول و مکس که به طرز خندهداری با هم هماهنگ نیستند، مجبور میشوند والدین مسئولی شوند، اما در نهایت خودشان عشق پیدا میکنند.